می بینید می شنوید، میخوانید ،واز بر تمام را بازگو میکنید،مکتب ها را با نام عشق زیبا میکنید، و شهر را با سیاهی شب ،آذین میبندید، گوشه ای دنج را برای خلوت بر میگزینید، و نگاه های آلوده به شهوت را در خیابان رها میکنید ،فکر ها را در پستوی مغز محبوس نگه داشته،و چشمها را از قرمزی خون دریده باز می گذاریم، و این همه پارادوکس های عجیب ،فکر را فرو میبرد در خیال واهی، که آیا میشود روزی کاهی را از کوه توهم ساختیم ،به مدینه فاضله مبدل شود ،فقط همین
#روایت_مسیحا
ها ,های ,،فکر ,فرو ,میشود ,واهی، ,را در ,ها را ,را از ,را با ,عجیب ،فکر
درباره این سایت